مبحث صيغه تعجب از مجموعه مباحث "تعجب" بوده كه به جهت اهميت و تفصيل آن به صورت جداگانه مورد بررسي قرار ميگيرد، از اين رو به خوانندهي محترم توصيه ميشود جهت فهم مطالب اين نوشتار و شناخت جايگاه و اهميت عنوان آن به مدخل "تعجب" و مطالب مذكور در آن مراجعه كند. اين نوشتار به صورت جداگانه در هر يك از دو صيغه قياسي تعجب به بررسي نحوه ساخت صيغه، اعراب جمله تعجبي، احكام و برخي نكات هر يك پرداخته و در پايان به نكاتي پيرامون صيغه تعجب اشاره خواهد داشت.
صيغه "ماأفعَلَه"
مباحث اين صيغه در سه بخش نحوه ساخت صيغه، اعراب جمله تعجبي و احكام و برخي نكات مورد بررسي قرار ميگيرد:
الف. نحوه ساخت صيغه
در اين صيغه، فعل ماضي ثلاثي[1] و مشتمل بر معنايي كه تعجب از آن اراده شده بر وزن "أفعَلَ" آورده شده و قبل از آن "ما"ي اسمي قرار ميگيرد و بعد از آن اسم منصوب ميآيد كه در اين صورت صيغه تعجب ياد شده شكل ميگيرد؛[2] به عنوان مثال در صورت تعجب از حسن و زيبايي "علي"، فعل ماضي ثلاثي "حَسُنَ" را كه بر معناي مورد نظر (زيبايي و حسن) دلالت دارد بر وزن "أفعَلَ" (أحسَنَ) آورده و قبل از آن "ما"ي اسمي و بعد از آن اسم منصوب (علياًً) ذكر ميشود كه در نهايت جمله تعجبي "ماأحسَنَ علياً" خواهد بود.
ب. اعراب جمله تعجبي
در اين صيغه لفظ "ما"، اسم[3] و "نكره تامه"[4] به معناي "شيء" بوده كه مبتدا[5] و در محل رفع است. فعل تعجب (همچون "أحسَنَ" در مثال ياد شده) فعل ماضي[6] و فاعل آن ضمير مستتر (هو) در آن بوده كه مرجع آن "ما" است و اسم منصوب بعد از آن (همچون "علياً" در مثال ياد شده) مفعولبه آن است.
ج. احكام و برخي نكات
1. "ما" علامت تعجب بوده و به همين جهت آن را "ما"ي تعجبي ناميدهاند.[7]
2. مقدم شدن "ما"ي تعجبي بر فعل تعجب ضروري است.[8]
3. مستتر بودن ضمير در فعل تعجب (أفعَلَ) واجب بوده و مرجع آن "ما"ي تعجبي است.[9]
4. در كلام عرب عباراتي همچون "ماأمَيلحَ فلاناً" و "ماأحَيسَنه" به كار رفته است كه در آنها دو فعل ماضي "أملحَ" و "أحسنَ" در صيغه تعجب به صورت مصغّر به كار رفتهاند با وجود اينكه تصغير در افعال وجود ندارد. گروهي از عالمان نحو تصغير در افعال به كار رفته در صيغه تعجب را با قياس بر دو فعل ياد شده جايز ميدانند.[10]
5. نكره بودن "ما"ي تعجبي به اين جهت است كه تعجب از واقعهاي در جايي است كه سبب آن مجهول باشد كه نكره بودن با اين امر مناسبت دارد.[11]
6. نكره بودن "ما" ابهامي را در آن افاده ميدهد كه در ساختار تعجب آن را به معناي "شيء عظيم" ميگرداند.[12]
7. اسم منصوب بعد از فعل تعجب (أفعَلَ) در ظاهر و اعراب "مفعولبه" است اما در معنا فاعل است؛ زيرا در واقع قبل از تعجب، فاعل بوده است.[13] به عنوان مثال "الوردةَ" در عبارت «ماأجمل الوردةَ» در ظاهر و اعراب، مفعولبه و منصوب است اما در معنا فاعل بوده و عبارت در اصل "جَمُلت الوردةُ" بوده است.
8. اصل در صيغه مذكور اين است كه ميان "ما" و فعل تعجب فاصلهاي نباشد اما در مواردي با اين اصل مخالفت شده و ميان آن دو، "كان" زائده فاصله ميشود؛[14] مانند: «ما كان أحسَنَََ زيداً». در اين مثال "كان" زائده بوده و ميان "ما" و فعل تعجب (أحسن) فاصله شده است كه فايده ذكر آن بيان اين مطلب است كه در گذشته حُسني واقع شده و دوام داشته است اما به زمان تكلم اتصال نيافته و قبل از آن دوام داشته است.[15] البته براي بيان تعجب از امري در گذشته ميتوان به اين صورت نيز عمل كرد كه بعد از فعل تعجب (أفعَلََ)، فعل "كان" تامّه به همراه "ما"ي مصدري آورده ميشود؛[16] مانند: «ماأحسن ما كان الإنصافُ». در اين مثال "كان" فعل ماضي تامّه و "ما"ي پيش از آن مصدري بوده و "الإنصاف" فاعل "كان" است.[17]
9. براي بيان تعجب از امري در آينده ميتوان به اين نحو عمل كرد كه بعد از فعل تعجب (أفعَلَ)، فعل "يكون" تامّه به همراه "ما"ي مصدري آورده شود؛[18] مانند: «ماأحسَنَ ما يكون لقاؤُنا»؛ در اين مثال "يكون" فعل مضارع تامّه و "ما"ي پيش از آن مصدري بوده و "لقاؤُنا" فاعل "يكون" است.
صيغه "أفعِل به"
مباحث اين صيغه در سه بخش نحوه ساخت صيغه، اعراب جمله تعجبي و احكام و برخي نكات مورد بررسي قرار ميگيرد:
الف. نحوه ساخت صيغه
در اين صيغه، فعل ثلاثي لازم و مشتمل بر معنايي كه تعجب از آن اراده شده بر وزن "أفعِل" آورده شده و بعد از آن حرف جرّ "باء" واقع شده كه اسم ظاهر يا ضمير متصل به آن را مجرور ميسازد و در اين صورت صيغه تعجب ياد شده شكل ميگيرد؛[19] به عنوان مثال در بيان تعجب از حسن و زيبايي "زيد"، جمله تعجبي "أحسِن بزيدٍ" به كار ميرود.
ب. اعراب جمله تعجبي
اعراب جمله تعجبي در اين صيغه با توجه به نوع فعل تعجب در آن به دو نحو بيان شده است كه در ادامه در ضمن مثال «أجمِل بالوردةِ الناضره» به آن دو اشاره ميشود:[20]
1. فعل تعجب (أجمِل)، فعل ماضي است كه به شكل ظاهري فعل امر آمده بدون اينكه معناي حقيقي آن را داشته باشد كه در اين صورت حرف جر "باء" زائده بوده و مجرور آن (الوردة) فاعل فعل تعجب (أجمِل) است كه در لفظ مجرور بوده و در محل رفع است.
2. فعل تعجب، فعل امر حقيقي است و فاعل آن ضمير مستتر "أنت" بوده كه مرجع آن مصدر فعل تعجب (الجمال) است كه در اين صورت حرف جرّ "باء" اصلي و غير زائد[21] بوده و جار و مجرور (بالوردة) متعلق به فعل تعجب (أجمل) ميباشند.
ج. احكام و برخي نكات
1. با پذيرش نحوه اول اعراب در اين صيغه (فعل تعجب، فعل ماضي است)، در تابع فاعل فعل تعجب (اسم مجرور به حرف جر "باء") دو وجه اعراب رفع و يا جرّ جايز است. اعراب جرّ به جهت تبعيت از لفظ فاعل بوده و اعراب رفع به جهت تبعيت از محل آن است. به عنوان مثال "الناضرة" در عبارت «أجمِل بالوردةِ الناضرة»، نعت براي فاعل (الوردة) بوده كه در اعراب آن دو وجه رفع (الناضرةُ) و جرّ (الناضرةِ) جايز است.[22]
2. در اين صيغه حذف حرف جرّ "باء" كه بر معمول فعل تعجب وارد شده جايز نيست اما در صورتي كه مجرور "باء" مصدر مؤول باشد حذف حرف جرّ "باء" جايز است؛ مانند: «أحبب أن تكونَ المقدّم»؛ در اين مثال مجرور "باء"، مصدر مؤول (أن تكونَ المقدّم) بوده از اين رو حرف جر حذف شده است و عبارت در اصل "أحبب بأن تكونَ المقدّم" بوده است.[23]
3. با پذيرش نحوه دوم اعراب در اين صيغه (فعل تعجب، فعل امر حقيقي است)، ضروري است فاعل فعل تعجب (ضمير "أنت") مفرد و مستتر باشد.[24]
نكاتي پيرامون "صيغه تعجب"
1. در باب تعجب بسيار ديده ميشود كه از معمول فعل تعجب (مفعولبه در صيغه "ماأفعله" و مجرور حرف جر "باء" در صيغه "أفعِل به") به "متعجبمنه" تعبير ميشود. اين تعبير تسامحي و به جهت اختصار ذكر شده است؛ زيرا به عنوان مثال در عبارت "ماأنفَعَ العلمَ" آنچه از آن تعجب شده نفع و فايده علم و دانش است نه خود علم و دانش اما به جهت اختصار به معمول (العلم) متعجبمنه اطلاق ميشود.[25]
2. در صورتي كه متعجبمنه معلوم باشد حذف آن جايز است.[26] اين حكم در هر دو صيغه تعجب جاري است چه متعجبمنه منصوب به "أفعَلََ" در صيغه "ماأفعَلَه" باشد مانند: «لقيت زيداً و ماأحسَنَ» كه متعجبمنه (زيداً) بعد از "أحسَنَ" حذف شده و چه اينكه متعجبمنه مجرور به "باء" در صيغه "أفعِل به" باشد مانند "أسمِع بِهم و أبصِر يومَ يأتوننا"؛[27] در اين آيه شريفه "أبصر" فعل تعجب است كه فاعل مجرور آن (بهم) به جهت معلوم بودن از عبارت قبل (أسمع بهم) حذف شده است.[28]
3. با وجود اينكه فعل اصلي كه فعل تعجب از آن ساخته شده متصرف است اما فعل تعجب در هر دو صيغه قياسي آن جامد و غير متصرف است.[29]
4. معمول فعل تعجب (متعجبمنه) در هر دو صيغه تعجب ضروري است معرفه يا نكره مختصه[30] باشد؛[31] معرفه همچون "الوردة" در عبارت "ماأجمَلَ الوردةَ الناضرة" و نكره مختصه همچون "رجلاً" در عبارت "ماأسعَدَ رجلاً عرف طريق الهدي فسار فيه" كه با وصف (عرف ...)، مختص شده است.
5. مقدم شدن معمول فعل تعجب بر آن حتي اگر ظرف باشد جايز نيست.[32]
6. فعل تعجب در هر دو صيغه قياسي آن بر زمان دلالت ندارد مگر با وجود قرينه؛ زيرا جمله تعجبي، انشائي محض بوده از اين رو دلالتي بر زمان ندارد.[33]
7. در هر دو صيغه تعجب فاصله شدن ميان فعل تعجب و معمول آن جايز نيست.[34] اما در صورتي كه فاصله ميان آن دو ظرف يا جارّ و مجروري باشد كه متعلق به فعل تعجب است اين فاصله جايز دانسته شده است؛[35] مانند: «ماأبعدَ بيننا المجامعةَ ممن لا حياء له»؛ در اين مثال "بيننا"، ظرف و متعلق به فعل تعجب (أبعد) بوده كه ميان فعل تعجب و معمول آن (المجامعة) فاصله شده است.
8. آموزش زبان عربي در مواردي براي بيان تعجب به جاي دو صيغه قياسي تعجب، از صيغه "فَعُلَ" استفاده ميشود با اين شرط كه صلاحيت تعجب از آن وجود داشته باشد.[36] مانند: «حَسُنَ زيدٌ» كه به معناي «ماأحسن زيداً» است.
9. الحاق علامت تذكير، تانيث، افراد، تثنيه و يا جمع به فعل تعجب در هر دو صيغه، صحيح نيست از اين رو در هر حالي فعل تعجب بدون زياده، نقصان و تغييري بر همان صيغه خود باقي خواهد بود.[37]
[1] . فعلي كه صيغه تعجب از آن ساخته ميشود شرايطي دارد كه در عنوان مستقل "شرايط ساخت فعل تعجب" به آنها اشاره ميشود.